وضعيت دانشگاه هاي کشور در سالهاي 57 و 58


مقدمه:

در هر انقلاب ريشه دار، بسياري از نهادهاي جامعه دگرگون شده و نظام هاي مترقي تر و تکامل يافته تر جايگزين آن مي شوند. انقلاب اسلامي ايران نيز با همه ي ويژگي هاي خاص خود بويژه شيوه هاي تکويني آن نمي تواند از اين قاعده مستثنا باشد.
پس از پيروزي انقلاب، نهادهاي جديدي به وجود آمدند و بسياري از نهادهاي سابق در جهت انقلاب تغيير رويه دادند. با اين همه، يک سري از سازمان ها و نهادها عليرغم تغييرات روبنايي، همچنان بدون تغير باقي ماندند که مقوله ي آموزش و آموزش عالي در ايران از جمله اين موارد است. در حققت، دانشگاه در ايران که سال ها انواع تجربه ها، الگوها و آموزش هاي بيگانه را به خود ديده - ثمره ي چنداني هم برايش به ارمغان نياورده بود - با پيروزي انقلاب اسلامي، ديگر قادر به ادامه ي حيات خود نبود.
اما چنين به نظر مي رسد که عادت به فراگيري و آموختن - الگويي که ده ها سال بر آموزشگاه ها و دانشگاه هاي ايران حاکم بود - در مدت کوتاهي از بين نخواهد رفت. در دوره ي کوتاه پس از انقلاب در سال 1357 تا شروع جريان انقلاب فرهنگي در ارديبهشت 1359 دگرگوني مورد نياز حکومت اسلامي در دانشگاه ها به دليل فراهم نبودن شرايط لازم انجام نپذيرفت؛ زيرا نشانه هايي از بحران در ارزش ها، قالب هاي تربيتي، اخلاقي و نوعي از هم گسيختگي فرهنگي و فقدان اصول و جهت هاي هدايت در کار تحصيل دانش به طور عملي در دانشگاه عينيت داشته است. (1) در فصل گذشته، به تفصيل پيرامون مسايل مبتلا به آموزش عالي به مثابه زمينه هاي - علل دور - انقلاب فرهنگي پرداخته شد. در اين فصل نيز براي درک بهتر رويداد انقلاب فرهنگي، سعي شده است علل اين واقعه در جريان حوادث حاکم بر محيط دانشگاهي و در قالب ارکان دانشگاه ها مورد بررسي قرار گيرد.
وضعيت ارکان تشکيل دهنده ي دانشگاه هاي ايران در سال هاي 1357 و 1358
در بحبوحه ي پيروزي انقلاب اسلامي، فعاليت تحصيلي در دانشگاه ها، هم چون مدارس، ادارات و کارخانه ها تعطيل شده بود و گروه هاي مختلف سياسي با استقرار دفتري در دانشگاه ها، فعاليت سياسي مي کردند. پس از تجديد فعاليت تحصيلي دانشگاه ها از اسفند 1357 حضور گروه ها و فعاليت هاي سياسي در دانشگاه ها همچنان ادامه يافت. بخش اعظمي از اين گروه ها و فعاليت ها نيز به مخالفان تعلق داشت و نيروهاي وفادار به نظام و رهبري انقلاب اسلامي در قالب کميته ها و انجمن هاي اسلامي در مقابل فعاليت هاي اين گروه هاي مخالف، احساس خطر مي کردند. (2)
در واقع، دانشگاه هاي ايران از نوعي آزادي عمل و خودمختاري که در تاريخ اين مؤسسات بي نظير بود، بهره مي بردند و در اکثر دانشگاه ها، گروه هاي سياسي دانشجويي، اغلب با سازمان هاي سياسي خارج از دانشگاه، همکاري مي کردند و به فعاليت هايي مي پرداختند که ارتباطي به رسالت دانشگاهي نداشت.
توصيف سرپرست شوراي مديريت دانشگاه تهران از وضعيت دانشگاه تهران در آن برهه از زمان، شايد بتواند تصوير گويايي از آن شرايط را ارائه دهد. او مي گويد:
«پس از پيروزي انقلاب، چون در انتخاب مسئولان سازمان ها ضابطه ي مکتبي وجود نداشت، افرادي با بينش هاي گوناگون از انقلاب و اسلام، امور کشور را در دست گرفتند و هر کس آن چنان عمل کرد که از انقلاب و اسلام درک مي کرد و مديريت موقت دانشگاه تهران نيز از اين قاعده مستثنا نبود. ما هنگامي که به اصرار مهندس بازرگان، اين مسئوليت را پذيرفتيم - 13 اسفند 1357 - دانشگاه مثل غالب سازمان هاي مملکتي، وضع کاملاً استثنايي داشت و در اختار گروه هاي سياسي بود. چند تانک عظيم چيفتن در محوطه ي دانشگاه پارک شده بود و دو سازمان چريکي مجاهدين خلق و فداييان خلق يکي در دانشکده ي علوم و ديگري در دانشکده ي فني به مردم تعليمات نظامي مي دادند و مسجد دانشگاه، مرکز کميته و انبار اسلحه و وسايلي بود که از خانه ي طاغوتيان به دست مردم فتح مي گرديد و به آن جا آورده مي شد. در چنين شرايطي ما مجبور بوديم طبق فرمان امام، کلاس ها را هر چه زودتر داير کنيم و دانشگاه را به وضع عادي برگردانيم و در اين کار موفق شديم». (3)
پس از تشکيل کلاس هاي درس، کارگزاران انقلابي نظام سعي داشتند دانشگاه ها را در مسير اسلامي پيش ببرند و چيزي که در ابتداي امر مدنظر بود، نحوه ي مديريت و اداره ي امور دانشگاه ها، گزينش استاد، دانشجو و کارکنان دانشگاه و جو حاکم بر فضاي دانشگاهي بود.
از اسفند ماه 1357 تا پايان سال 1358، دانشگاه ها به صورت شورايي اداره مي شدند و در نيمه ي اول سال 1358 بود که طرحي براي تأسيس و استقلال دانشگاه ها در دانشگاه تهران، تهيه گرديد و براي وزير علوم و آموزش عالي وقت - دکتر شريعتمداري - ارسال شد. اين طرح پس از گذشت دو ماه از سمينار استقلال دانشگاه ها که در تاريخ 23 و 24 خرداد ماه 1358 از طرف سازمان ملي دانشگاهيان ايران برگزار شد، آماده گشت. در اين طرح، تعيين سياست آموزش عالي کشور به عهده ي شوراي هماهنگي مرکزي دانشگاه ها گذاشته شده بود و دانشگاه ها به طور شورايي اداره مي شدند و مديريت دانشگاه به عهده ي شوراي هماهنگي هر دانشگاه، مرکب از نمايندگان کادر آموزشي، کارکنان اداري، دانشجويان و نمايندگان انجمن هاي ايالتي و ولايتي گذاشته شده و مقرر شده بود تا دانشگاه ها با رعايت ضوابط شوراي هماهنگي مرکزي استقلال کامل داشته باشند و شوراي هماهنگي هر دانشگاه عالي ترين مرجع تصميم گيري در تمام امور دانشگاه باشد. (4)
وزارت فرهنگ و آموزش عالي نيز در بخش نامه اي به دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالي از همه ي افراد صاحب صلاحيت در امور دانشگاهي درخواست کرد تا پايان بهمن ماه 1358، نظرهاي خود را پيرامون طرح مذکور که منتخبي از ديگر طرح هاي پيشنهادي به اين وزارت خانه بود، ارسال دارند.
در هر صورت، اين طرح در همان سال به تصويب رسيد که از رئوس اين طرح مي توان به مطالب زير اشاره کرد:
- رئيس دانشگاه، نماينده ي شخصيت حقوقي و مدير آن است که از طرف شوراي دانشگاه و از ميان شخصيت هاي بارز علمي همان دانشگاه، بر طبق اساسنامه ي آن انتخاب و اعلام مي شود تا حکم او به امضاي رئيس جمهوري برسد.
- ورود قواي انتظامي و افراد مسلح به محوطه ي داخلي هر دانشگاه و مؤسسه هاي وابسته به آن، جز به درخواست شوراي دانشگاه ممنوع است.
- استادان و محققان دانشگاه در بيان عقايد خود در زمينه ي وظايف آموزشي يا پژوهشي که بر عهده دارند، آزادي و استقلال کامل دارند.
البته در طرح پيشنهادي استقلال دانشگاه ها، نامي از وزارت علوم آورده نشده بلکه وظايف اين وزارتخانه در طرح فوق به شوراي مرکزي دانشگاه ها سپرده شد. (5)
علاوه بر اداره ي امور دانشگاه ها، پاک سازي محيط دانشگاه از عناصر غير انقلابي نيز جزء وظيفه ي مديريت دانشگاه قرار داشت. بنابر فرمان امام خميني (ره) - به مناسبت افتتاح دانشگاه ها - مبني بر پاک سازي و تصفيه ي مراکز علمي و فرهنگي از استادان و معلمان و دانشجويان و عناصر فاسد، خدمتگزار و سرسپرده ي رژيم سابق، کار تصفيه ي اين مراکز آغاز شد و هر از چندگاهي، اخباري مبني بر اخراج چندين استاد، دانشجو و کارمنداني که عدم صلاحيت آن ها به تصويب شوراي انقلابي تزکيه ي دانشگاه رسيده بود، پخش مي شد. در جريان پاک سازي دانشگاه ها، بسياري از هيأت هاي علمي دانشگاه ها که با معيارهاي ضوابط پاک سازي مغايرت داشتند يا به خارج از کشور سفر کردند يا از کار بر کنار شدند که در نتيجه دانشگاه ها با خلأ استاد مواجه شدند. البته بعضي از مسئولان جامعه بر اين اعتقاد بودند که پاک سازي دانشگاه ها عجولانه صورت گرفته است و از آن به عنوان يکي از عوامل عدم تحرک، رکود و کندي در دستگاه هاي دولتي ياد مي کردند. (6) برخي ديگر نيز شتاب در تصفيه ي دانشگاه ها را خطرناک مي دانستند و معتقد بودند که بعضي استادان، بي جهت و بدون داشتن دلايل کافي اخراج شده اند. (7) به هر صورت - عليرغم لزوم پاک سازي محيط دانشگاه ها از وجود چنين استاداني - مراکز آموزش عالي با کمبود استاد مواجه شدند که اين امر خود اثر مستقيمي در ساير ارکان تشکيل دهنده ي دانشگاه ها، به خصوص دانشجويان گذاشت، زيرا در اثر کمبود استاد، لازم بود دانشجويان کمتري در کنکور سراسري پذيرفته شوند. با اين حال، پاک سازي دانشگاه از عناصر فاسد و سرسپرده اثر بزرگي در برطرف شدن جو التهاب و تشنج به وجود آورد که اين خود تأثير عميقي در شتاب علمي دانشگاه در دوره هاي بعد داشت و اگر چنين پاک سازي اي صورت نمي گرفت جو متشنج دانشگاه هرگز فرصت آموزش و يادگيري را نمي داد.
در نتيجه ي کمبود استاد و بودجه در سال 1358، ميزان پذيرش دانشجو 15 هزار نفر کمتر از سال پيش از آن اعلام شد. اين در حالي بود که 200 هزار نفر بيشتر از سال گذشته دواطلب شرکت در کنکور سراسري شده بودند.
وزير آموزش عالي وقت - دکتر علي شريعتمداري - کاهش بودجه ي دانشگاه ها را ناشي از گرفتاري هاي مالي دولت خواند و اعتقاد داشت کساني که به دانشگاه ها راه پيدا نمي کنند، بايد در برنامه ي جهاد سازندگي شرکت کنند. (8)
در کل، دانشگاه هاي آن برهه از لحاظ بودجه، کادر آموزشي، تعداد دانشجو و از نظر پذيرش دانشجو هم ناهماهنگ بودند. براي مثال، در دانشگاه هاي فني، تعداد دانشجو به استاد از هفت تا 30 دانشجو در نوسان بود، بدين نحو که دانشگاه پلي تکنيک تهران با هفت دانشجو در مقابل يک استاد و دانشگاه علم و صنعت با 30 دانشجو در برابر يک استاد به کار خود ادامه مي دادند و اين نمونه اي از ناهماهنگي هايي بود که در دانشگاه ها وجود داشت. (9)
البته در همين ايام - با وجود وقوع انقلاب و تغيير نظام در ايران - عده ي دانشجويان ايراني در آمريکا رو به افزايش بوده است. به گزارش «يونايتدپرس» به قلم «پيترکاستا»آمده بود که در آن زمان - آبان 1358 - 60 هزار ايراني با ويزاي تحصيل در دانشگاه هاي ديگر و هزار تن نيز با ويزاهاي ديگر به درس خواندن مشغول بودند. (10)
علاوه بر نارسايي هاي مذکور، دانشجويان - همان طور که قبلاً گفته شد - به درس خواندن علاقه اي نشان نمي دادند و در گذراندن واحد درسي آزاد بودند. براي مثال در دانشگاه علم و صنعت، در ترم اول سال 1357 - 1358 از تعداد 5490 دانشجوي ثبت نام شده، تنها 2866 نفر بيشتر از 11 واحد درس گذراندند؛ يعني تمام امکانات از قبيل استاد، کلاس، کادر دانشگاه و بودجه فراهم شده بود، ولي دانشجويان از آن بهره برداي نکردند و به فعاليت هاي ديگر غير از آموزش مي پرداختند. (11)
پس از سال تحصيلي 1357 - 1358 بحث ها و خبرهايي پيرامون تعطيل شدن دانشگاه ها و شرکت دانشجويان در جهاد سازندگي به گوش مي رسيد. سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي نيز طي اطلاعيه اي از دولت و دانشجويان خواسته بود تا ترم نخست دانشگاه ها در سال تحصيلي جديد به منظور انجام فعاليت هاي جهاد سازندگي تعطيل شود، ولي وزير فرهنگ و آموزش عالي خبر از گشوده شدن دانشگاه ها در مهرماه را مي دهد و اذعان مي کند که به دليل عدم شرکت همه ي دانشجويان در جهاد سازندگي، کلاس هاي درس، روند طبيعي کار خود را ادامه مي دهند. (12)
در هر صورت، وجود مسايل و معضلات مذکور در دانشگاه ها و تلاش کارگزاران براي رفع آنها، نشان از لزوم انجام دگرگوني و تغييراتي اساسي در دانشگاه ها داشت که به مرور ايام بايد به انجام مي رسيد. در واقع هر گروه و حزبي با ديدگاه هاي گوناگون سعي داشت تا تغييرات بنيادي ايجاد نمايد، ولي اختلاف نظرها، يکي نبودن آرا و انتقاد گروه ها از عملکرد يکديگر موجب مي گشت تا کارها و اقدامات اصلاحي به تعويق افتد. علاوه بر اين معضلات و علل فرهنگي موجود، سياسي شدن بيش از حد دانشگاه ها، کشيده شدن حل و فصل اختلافات سياسي و حزبي به مرکزيت دانشگاه ها و مداخله ي امور سياسي در جزييات حيات دانشگاهي باعث شد پديده اي تحت عنوان انقلاب فرهنگي - دگرگوني در آموزش عالي - رخ دهد؛ البته به منظور درک بهتر اين مسأله بايد عللي را که منجر به ايجاد اين پديده شد، در دل وقايع جست و جو کرد.
از بدو شروع کلاس ها در سال 1357،بحث هاي مسلکي، ايدئولوژيک و سياسي در کلاس ها و محوطه هاي دانشگاه ها، ميان دانشجويان، کادر آموزشي و مديريت در جريان بود. اجتماعات و سخنراني هاي مختلف تشکيل مي شد. گروه هاي سياسي دفاتر خود را در دانشگاه ها مستقر کرده بودند. به طور کلي همه ي اختلافات و مجادلات و تعارض هاي سياسي پس از انقلاب - مسايل کردستان، مطالبات قومي و ديگر خواسته ها مانند آزادي مبارزه با امپرياليسم و سرمايه داري، مشارکت سياسي گروه ها در رهبري نظام و... - بيشتر از هر جاي ديگر در محوطه ي دانشگاه ها منعکس مي شد. در نتيجه همه ي اين ها مباحث و چالش هايي را دامن مي زد که باعث مي شد فعاليت سياسي بر فعاليت علمي، تحقيقاتي و دانشگاهي غلبه داشته باشد.
د سال 1358، نيروهاي وفادار به نظام و رهبري در مقابله با فعاليت هاي مخالف فرهنگي و سياسي در دانشگاه ها فعال شدند. اين نيروها چه در سطح مسئولان - شوراي انقلاب و نهادهاي انقلابي - چه در قالب گروه هايي مانند حزب جمهوري اسلامي و سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي، چه در قالب انجمن هاي اسلامي دانشجويي، مي کوشيدند که ابتکار عمل سياسي و فرهنگي جامعه و دانشگاه در دست نيروهاي اسلامي - انقلابي وفادار به نظام و رهبري قرار بگيرد. از بارزترين نمودهاي عملياتي اين رويکرد، تصرف سفارت آمريکا در 13 آبان ماه 1358 توسط کساني بود که به عنوان دانشجويان مسلمان پيرو خط امام به يکي از جريان هاي مطرح سياسي در جامعه و دانشگاه تبديل شدند و درست يک روز بعد از اقدام آن ها، مهندس مهدي بازرگان، رئيس دولت موقت استعفا کرد. بدين ترتيب، آن عده از دست اندرکاران انقلاب و نظام که به روش هاي انقلابي مبتني بر ايدئولوژي اسلامي در سياست خارجي و داخلي و برخوردهاي قاطع با مسايل معتقد بودند، يکي از موانع پيشبرد اهداف مبارزاتي خود را از سر راه برداشتند. (13) از سوي ديگر، اختلافات عقيدتي و احيانا برخوردهاي فيزيکي در محيط دانشگاه ها موجب گشت تا آن ها توجه ها را به خود جلب کنند. بدين سبب در اواخر شهريور 1358، مسئولان عالي رتبه ي دولتي و دانشگاهي در حضور رهبر انقلاب به بررسي اين مسأله پرداختند و بر لزوم ايجاد محيطي امن و آرام در دانشگاه ها تأکيد کردند؛ (14) ولي در اوايل اسفند همان سال، برگزاري تظاهرات سياسي در محيط دانشگاه ها ممنوع شد، زيرا با فرا رسيدن موعد انتخابات مجلس، احزاب مختلف فعاليت بيشتري از خود بروز دادند. بدين سبب معاون سياسي - اجتماعي وقت وزارت کشور با مشاوره ي رياست دانشگاه، مقرر کردند به جهت دور نگه داشتن محيط دانشگاه از جنجال هاي سياسي، مراسم مربوط به گروه ها و احزاب سياسي به محلي ديگر انتقال يابد؛ (15) اما دفاتر احزاب سياسي همچنان در دانشگاه ها مستقر بودند و دانشگاه نه تنها از داخل در حال اضمحلال بود، بلکه از خارج نيز تهديد مي شد، به نحوي که دانشگاه تهران مورد حملات متوالي قرار گرفت و در اين ميان، عواملي چون بلاتکليفي در امر اداره ي دانشگاه، فقدان امنيت و منزلت دانشگاه و نارسايي هاي موجود ميان استادان، دانشجويان و کارمندان موجبات وقوع چنين رويدادهايي را فراهم آورد. (16) به همين دليل، رئيس وقت شوراي انقلاب براي جلوگيري از ادامه ي چنين وقايعي، اختيارات تام دانشگاهي را طبق مقررات در اختيار هيأت مديريت دانشگاه تهران قرار داد تا بدين وسيله بتوانند اوضاع آشفته ي اين مراکز علمي را آرام ساخته و آن ها را اداره کنند.
در هر حال، گروه هاي سياسي، عقيدتي و ديني مخالف و موافق، همديگر را تحمل نمي کردند و روز به روز اوضاع دانشگاه ها متشنج تر مي شد و کارکردهاي آموزشي و پرورشي و فعاليت تحصيلي، علمي، فني و حرفه اي در دانشگاه ها تحت الشعاع اختلافات سياسي و عقيدتي قرار مي گرفت. در اين راستا مخالفان، خواستار آزادي و برابري و مبارزه با امپرياليسم و سهيم شدن خود در قدرت بودند و موافقان نيز به حاکميت ارزش هاي اسلامي بر جامعه و دانشگاه و حذف عناصر غرب زده و شرق زده تأکيد مي کردند.

پي نوشت :

1- يعقوب موسوي، پيشين، ص 3.
2- جزوه ي دبيرخانه ي شوراي عالي انقلاب فرهنگي، بر گرفته از مجله ي لوح، شماره ي 5، مرداد 1378، ص 31.
3- محمد ملکي، دانشگاه تهران و جاي پاي امپرياليسم آمريکا، بي نا، تهران 1359، ص 21.
4- طرح استقلال دانشگاه ها آماده شد، روزنامه ي اطلاعات، 21 مرداد 1358، صص 1 - 2.
5- همان، 10 بهمن 1358، صص 1 - 2.
6- پاکسازي ادارات و دانشگاه ها عجولانه بوده است، اطلاعات، 8 مرداد 1358، ص 12.
7- شتاب در تصفيه ي دانشگاه ها گران تمام مي شود، اطلاعات، 21 تيرماه 1358، ص 4.
8- تلاش براي افزايش پذيرش دانشجو در دانشگاه ها، اطلاعات، 6 تير 1358، ص 1. 9- همان، ص 1.
10- عده ي دانشجويان ايراني در آمريکا از 60 هزار تن تجاوز کرد، اطلاعات 5 آبان 1358، ص 12.
11- گزينش دانشجو، نشريه ي دانشگاه انقلاب، شماره ي 1، 23 خرداد 1360، ص 25.
12- دانشگاه ها مهرماه گشوده مي شوند، اطلاعات، 15 شهريور 58، ص 2.
13- بررسي و ارزيابي عملکرد ستاد انقلاب فرهنگي، جزوه ي دبيرخانه ي شوراي عالي انقلاب فرهنگي، 1379، ص 4.
14- مسايل دانشگاه ها و شرکت نفت در حضور امام مطرح شد، اطلاعات 28 شهريور 1358، ص 2.
15- تظاهرات سياسي در محوطه ي دانشگاه ممنوع شد، اطلاعات، 2 اسفند 1358، ص 12.
16- طرح جلوگيري از تجاوز به آزادي در دانشگاه، اطلاعات، 14 اسفند 1358، ص 12.

منبع: کتاب انقلاب فرهنگي در جمهوري اسلامي